بخوانید:
سالیانی نه چندان دور است که عده ای به اصطلاح خودشان هنرمند و متفکر از این کشور گریخته اند و در آنسوی مرزها دم از غربت و آوارگی و مظلومیت میزنند .
و البته همه اینها دروغی بیش نیست . زیرا :
1- اینان همواره دم از تلاش برای آزادی مردم ایران میزنند که در چنگال دیو پلید جمهوری اسلامی افتاده اند . اما کدام مردم ؟
مردمی غیر از من و شما که 30 سال است در این کشور زندگی میکنیم ؟ یعنی مردمی که توانستند بزرگ شاهنشاه قدرتمند منطقه !!! را فراری دهند نتوانسته اند در این سالها چند تا به اصطلاح اینان ( آخوند بیسواد ) را از کشور برانند ؟ آیا مردمی غیر از ایم ملت بودند که هشت سال در برابر دشمن این سرزمین ایستادند و هزاران هزار شهید تقدیم کردند ؟ آیا مردمی غیر از این ملت که هر روز و شب در این سرزمین در کنار هم زندگی میکنند ؟ پس این خواننده ها و نویسنده ها و متفکران لوس آنجلسی از کدام ملت دربند و اسیر نام میبرند ؟
این ملت نیست که دربند و اسیر دیو پلید جمهوری اسلامی شده بلکه خود این افراد هستند که اسیر دام شیطانند و نمیدانند که چه غلطی دارند میکنند . آیا صدها هنر پیشه و خواننده و بازیگر و سیاستمدار و ... وابسته به رژیم پهلوی که در این کشور ماندند توسط چنگال و دندانهای این دیو پلید متجاوز پاره پاره شدند یا اینکه در کنار دیگر مردم به زندگی خویش ادامه دادند ؟ مگه مرحوم فردین نبود که علیرغم تمامی آزار و اذیتی که از سوی برخی آدمهای نادان در موردش روا داشته میشد باز هم در این کشور و در میان همین ملت زندگی کرد ؟ آخرین عکسی که از او در روزنامه ها چاپ شد را کسی به خاطر دارد ؟ در میان همین ملت در استادیوم آزادی در حال تماشای مسابقه فوتبال . آیا او فردینی دیگر یا این مردم مردمی دیگر یا آن مکان استادیومی در کشوری دیگر بود ؟
مگر شخصیت بالاتر از بانو « عصمت دولتشاهی » - همسر رضا شاه – میتوان سراغ داشت که در همین کشور ماند و در کنار همین نظام جمهوری اسلامی زندگی کرد ؟
پس اینان که دم از اسارت ملت ایران میزنند در واقع خود اسیر دست وسوسه های شیطانی خود هستند و با اینکه در ظاهر دم از آزادی ملت میزنند در باطن سربازان دشمن دیرینه این ملت و این سرزمین هستند .
2- حالا فرض کنیم که حق با این افراد باشد . واقعا اینان را از سرزمینشان رانده اند . آواره شده اند ، در غربت بسر میبرند و در آرزوی دیدن میهن خود که در چنگال دژخیمان اسیر است .
چقدر عالی ، گروهی پیدا شده اند که غربت را می فهمند ، آوارگی را می فهمند ، اسارت را می فهمند ، آزادی را می فهمند ، متجاوز را می فهمند و میهن را . چی از این بهتر ، اینان از همه لحاظ با ملت فلسطین همدرد هستند و باید بیش از تمامی جوامع و مردمان جهان حرف دل فلسطینیان را بفهمند . آوارگی در غربت را بفهمند ، اسارت را بفهمند ، مظلومیت را بفهمند و ... .
اما آیا چنین است ؟ آیا تاکنون یکبار در حمایت از ملت مظلوم فلسطین سخنی گفته اند ؟ آیا تا بحال یکبار از غربت و آوارگی و اسارت فلسطینیان حرفی زده اند ؟
معلوم است که نه . کسانی که دم از غربت و مظلومیت و آوارگی میزنند با ملتی غریب و مظلوم و آواره همدردی که نمی کنند ، بر عکس همواره به دنبال رژیم غاصب و ظالم و جنایتکار اسرائیل میدوند . اینان خود با هزینه های این رژیم اهریمنی زندگی میکنند . در دل اسرائیل و در سرزمینهای اشغال شده کنسرت میگذارند اما از غربت میخوانند و دم از آزادی میزنند . !!!!
تمامی دنیا بیدار شده اند . هر سال به تعداد مخالفان این رژیم اهریمنی صهیونیسم افزوده میشود . حتی یهودیان هم در نقاط مختلف جهان بر علیه این رژیم غاصب و جنایتکار فریاد میزنند ، اما این به اصطلاح هنرمندان و متفکران دارای روح و احساس لطیف انسانی هرگز صدایشان در نمی آید .
خیلی جالب است نه ؟
آواره ای که از آوارگی اما با غاصب رفیق است .
مظلومی که از مظلومیت دم میزند ولی با ظالم دوست است .
غریبی که از غریت و اسارت دم میزند اما یار و همراه جنایتکار است .